مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
فروتني و کمک مالي به خويشان، يتيمان، بيچارگان، همسايگان دور و نزديک، دوستِ هم نشين، در راه ماندگان، بردگان و پرهيز از خودپسندي، فخر فروشي و بخل ورزي با آنان از مصاديق ديگر نيکي به ديگران است. (نساء 36-37)، همچنين روشن است که نوع و اهميت نيکي به هر يک از گروه هاي ياد شده در مقايسه با ديگري متفاوت است (بقره: 83). نيکي کردن انسان به خود، از منظر قرآن کريم، انسان پاداش و کيفر و ديگر پيامدهاي عقايد، عواطف، گفتار و رفتارهاي خوب و بد خويش را در دنيا و آخرت مي بيند نجم: 31؛ بينه: 6-8؛ زلزله: 7-8). از اين رو، انجام هر گونه کار نيک از سوي انسان را نيکي به خود او مي خواند: (اسراء 7)؛ بنابراين، انجام کارهاي نيک ياد شده، مصداق نيکي انسان به خود نيز به شمار مي رود. انجام دادن شايسته کاري در شکل کامل آن: قرآن اين معنا را که متناسب با هر موردي متفاوت است، بيش تر به صورت يکي از صفات فعل الهي به کار برده است. در آيه 7 سجده آفرينش همه مخلوقات، و در آيه 64 غافر و 3 تغابن، آفرينش انسان، نيکو و در کامل ترين شکل آن معرفي شده است. همچنين در مواردي هم که از خدا با وصف «احسن الخلِقين» ياد مي شود، همين معنا مقصود است: (مؤمنون: 14؛ صافات: 125). درباره «خلقت احسن» هر چند مفسران وجوهي متفاوت و در عين حال قابل جمع ذکر کرده اند،(3) مقصود از آن را چنان که برخي مفسران نيز تصريح دارند، (4) خود قرآن دست کم درباره انسان بيان کرده است. (مؤمنون: 12-14). در اين آيه، ستايش خداوند با آوردن، «فاء» تفريع و پس از بيان مراحل گوناگون آفرينش انسان نشان مي دهد که آفرينش به گونه اي که در آيه آمده، وجه «خلقت احسن» انسان و «احسن الخالقين» بودن خداوند است. شأن نزولي که درباره آيه 93 سوره انعام، گزارش شده، مؤيد اين معنا است.(5) در سوره يوسف نيز احسان به معناي انجام دادن شايسته و به نحو احسن يک کار، به خدا نسبت داده شده است. (يوسف: 23) در اين آيه، يوسف (ع) ناز و نعمتي را که در خانه عزيز مصر داشت، جايگاه نيکو و گرامي داشتي مي خواند که خداوند به وي ارزاني کرده است. برخلاف آنچه بيشتر مفسران(6) گفته اند، قراين جدي نشان مي دهد که مقصود از «ربّي» نمي تواند عزيز مصر باشد؛(7) البته در هر دو صورت، احسان به يک معنا خواهد بود. احسان به معناي انجام دادن نيکوي يک کار، فقط در يک مورد، آن هم درباره ايمان و عمل صالح به انسان نسبت داده شده است (کهف:18). اين نکته مي تواند از اين جهت باشد که انسان به سبب فقدان احاطه علمي به جوانب گوناگون يک رفتار، از جمله پيامدهاي دنيايي و آخرتي آن، نمي تواند بدون هدايت الهي، نيک يا بد بودن آن را تشخيص، و در نتيجه، در کامل ترين و شايسته ترين شکل، انجامش دهد. (هود: 7؛ فصلت: 33). نتيجه گيري احسان از آموزه هاي پرسابقه وحياني و پردامنه قرآني است. به سبب خلط ميان معاني مختلف و بي توجهي به بخشي از مصاديق و مولفه هاي معنايي احسان، اغلب تعاريف ارائه شده براي آن جامع و مانع نيستند. بررسي آيات قرآن نشان مي دهد که احسان متناسب با چگونگي کاربرد آن، در سه معناي «انجام کار نيک»، «نيکي کردن به ديگري» و «انجام کاري به شکل کامل و بهترين شکل آن» به کار رفته است. دو معناي نخست با مصاديق گوناگون درباره روابط مختلف انسان با خدا، خود و ديگران به کار رفته، ولي مفهوم اخير فقط درباره خداوند به کار رفته است. بررسي مفهوم و مصاديق گوناگون احسان، از يک سو نشان مي دهد که اين مفهوم نسبت اين هماني با مفاهيم قرآني تقوا، ايمان و عمل صالح، حسنه و نسبت تقابل با مفاهيم کفر، تکذيب آيات الهي، ظلم و تعدي از حدود الهي دارد. از سوي ديگر قرآن کريم با توجه به آشنايي کامل عرب عصر نزول با مفهوم احسان، آن را که بيشتر در قلمرو روابط انساني به کار مي رفت، به حوزه معنايي نسبتاً جديدي آورده است. مفهوم ياد شده هر چند صيغه غالب اخلاقي دارد، اما قلمرو معناي قرآني آن، افزون بر چارچوب کلي اعتقادي، با ترسيم نظامي از ارزش هاي اساسي اسلام که در هم تنيده و تفکيک ناپذيرند، شاکله عاطفي، رفتاري و گفتاري مؤمنان را در حوزه هاي گوناگون ارتباط با خدا، خود، ديگران، دين و بيگانگان به تصوير کشيده است و يک مفهوم چند بعدي است.
نظرات شما عزیزان: [ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:نيکي کردن انسان به ديگران, ] [ 10:16 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |